توضیحات
کور سرخی – روایت هایی از جان و جنگ – عالیه عطایی – چشمه
“کورسرخی” که “روایتهایی از جان و جنگ” را در بردارد، اثری است به قلم “عالیه عطایی“، نویسنده ی اهل افغانستان.
این کتاب شامل نه خط داستانی مجزا است که بین سال های 1365 تا 1395 اتفاق افتاده و به نوعی به زندگی خود نویسنده مربوط است.داستان ها از کودکی تا بزرگسالی و زندگی کنونی “عالیه عطایی” را شامل می شوند.نویسنده بر خاطرات خود و نقد اجتماعی بر موضوعاتی نظیر هویت، جنگ، مهاجرت و مرزنشینی در کنار معنا و مفهوم وطن تمرکز دارد.
یکی از جنبه های خوب نگارش نویسنده در “کورسرخی” این است که او هرگز از اینکه خود حقیقی اش باشد نترسیده و هرگز در دام خودسانسوری گرفتار نشده است. در این اثر، کمتر نتیجه گیری داوری و اخلاقی وجود دارد.شاید دلیل اصلی آن این باشد که راوی هیچ ادعای سیاسی ندارد و به سادگی سعی می کند آنچه را که بعنوان یک فرد آسیب دیده از جنگ می داند در کنار “روایتهایی از جان و جنگ” ارائه دهد.
برای درک مطالب کتاب “کورسرخی”، نیازی نیست که حتما افغانستانی باشید؛ ارتباط برقرار کردن با مطالب این کتاب، برای هر انسان خاورمیانه ای که رنج ها و آلام مشترکی را زندگی کرده است، امکان پذیر است.
با این حال، برخی از تصاویر کتاب، از تجاربی خبر می دهند که فقط برای یک مهاجر و مرزنشین اتفاق افتاده و حتی خواندن این تجارب دلخراش نیز، رعشه بر اندام میاندازد.
“عالیه عطایی” با نگارش “کورسرخی” نشان داد که قلمش می تواند چه گستره ی وسیعی را از نظر نگارشی به نمایش بگذارد و این کتاب، که می توان از آن به عنوان نقطه ی عطفی در آثار وی یاد کرد، خوانشی تاثیرگذار و تامل برانگیز را به مخاطبین عرضه می کند.
برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” کور سرخی ” از جامعترین کتابفروشی غیرحضوری مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید و برای جستجوی سایر عناوین کتابهای موجود و خرید کتاب از لیست کتابهای دلشدگان میتوانید اقدام نمایید.
برای مشاهده سایر عناوین نشر چشمه به اینجا مراجعه کنید.
امیر عربشاهی –
امروز و در ادبیات جدیدمان معدود نویسندگانی هستند که آثارشان را با همان شور و شوق قدیم در بازار کتاب جستجو میکنم. عالیه عطایی یکی از این نویسندگان است که قلمش درخشان است در وصف درد و اندوه. و تصویری که از عمق رنج آدمهایی که میشناسد به دست میدهد حیرت انگیز است.
عالیه عطایی مثل جومپا لاهیری دیگر نویسنده محبوب من که هر بار با اثر تازه اش غافلگیرم میکند، از تناقضات و پیچیدگی هایی مینویسد که از موقعیت او به عنوان یک مهاجر برمیآید. و در این اثر روایت هایی از جان و جنگ میگوید و از هویتی به نام “مرزنشین”.
در اثر پیشین خود تقدیمنامچه ای نوشت برای پدرش که دانه شد و در خاک خراسان فرو رفت. این بار نخستین روایتش را با همان پدر میآغازد. “کور سرخی” نامی است که از آخرین فصل کتاب برگرفته شده، درست همانند چشم سگ که نامش از آخرین داستان کتاب میآمد. شاید این فاصله از آغاز تا پایان که میان نام پدر (که در هر دو اثر آغازگر کتاب است) به مثابه ریشه و نام آثار او به مثابه هویت اثر/مولف وجود دارد، به شکل ناخودآگاه همان تناقضات فرهنگی و فکری و عاطفی نویسنده را افشا میکند. همان فاصله ای که میان او و وطن افتاده تا به پرسش پایانی برسد که “هویتی به نام مرزنشین داریم؟ این قدر سست؟”