قسمت هایی از کتاب رویارویی کوتاه با دشمن (لذت متن)
چهره اش گل انداخته و سالم بود. باد موهای سیاهش را روی پیشانی و دهانش پخش کرده بود. موهایش اگر قلابی بودند، به نظر قلابی نمی آمدند. با سکندری از واگن پیاده شدم. تلوتلو می خوردم. آروغی زدم. هات داگی که خورده بودم دوباره زنده شد…
توضیحات تکمیلی
توضیحات تکمیلی
ناشر
پارسه
نظرات (0)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رویارویی کوتاه با دشمن – سعید صیرفی زاده – میلاد زکریا – پارسه” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.