توضیحات
این کتاب ششمین رمان کلاوس مان، پسر توماس مان، است که زمانی که وی در تبعید به سر می برد منتشر شد. کلاوس مان، رمان مفیستو را در سال ۱۹۳۶ و درست پیش از جنگ جهانی دوم و در آمستردام منتشر کرد. این رمان با الهام از داستان دکتر فاوستوس و مفیستوفلس شیطان در افسانه های آلمانی و در اعتراض به سیاست های حزب نازی در آلمان نوشته شده است.کلاوس مان در این کتاب ماجراهای زندگی واقعی بازیگر تئاتری به نام گوستاو گروندگن در طی ۱۰ سال را روایت می کند که برای پیشرفت شغلی اش با شیطان یا همان دولت نازی ها پیمان می بندد. شاید مفیستو استعاری ترین و در عین حال واقعی ترین کتابی باشد که در نقد وضعیت جامعه فرهنگی آلمان، در دوران حکومت هیتلر نگاشته شده است و شاید درست به همین دلیل تا سال ۱۹۸۱ نتوانست در کشور آلمان منتشر شود.
امیر عربشاهی –
مفیستو عنوانی است برگرفته از نام مفیستوفلس در فاوست گوته. و درونمایه اثر نیز همچون اثر سترگ گوته، معامله با شیطان و فروختن روح در ازای کسب قدرت است. قدرت اگر در فاوست، جاودانگی و کسب معرفت از سرچشمه های دانش بود. در رمان کلاوس مان، قدرت در حفظ موقعیت هندریک هوفگن در سلسله مراتب اقتدار سیاسی نازیسم معنا شده.
هندریک هوفگن هنرمندی است که در دوران قدرت گرفتن هیتلر در آلمان، برای حفظ موقعیت برجسته خود در تئاتر، در صدد کسب رضایت مقامات سیاسی است. و اینجاست که میان پایبندی بر اصول اخلاقی و دوام سالن تئاتر و جایگاه هنری اش، او مجبور به انتخاب میشود. انتخابی که به زعم نویسنده و نیز خوانندگان اخلاقی نیست. معامله با قدرت همان معامله با مفیستوفلس است. و سرانجام آن سقوط است. شکنندگی هندریک در آغوش مادر آخرین پناهگاه اوست در گریز از شرایطی که در معامله با شیطان نصیبش شد.
مفیستو استعاره ای از فاوست گوته است که در دو سطح در پیرنگ داستان پیش میرود. از سویی هندریک نقش مفیستو را در تئاتر فاوست بر روی صحنه میبرد. و از سوی دیگر تعامل او با قدرت حزب حاکم تسری جهان نمایش به واقعیت زندگی اوست؛ معامله روح با شیطان. به این ترتیب با اثری چندلایه مواجهیم و کلاوس مان در این رمان به ساختار قدرت و روابط و مناسبات جامعه فرهنگی و هنری آلمان می تازد. نقدی تند که سالها اثر او را به محاق برد. مفیستو روایتی قدرتمند از یک خفقان سیاسی و تعمقی در واکنش جامعه فرهنگی در برابر این موقعیت است.