توضیحات
کتاب «قوی سیاه» نوشتهی «سوزان اندرسون» و برگردان «سیمین موحد» است. نگرانی از طرد شدن و دیگر موردعلاقه نبودن از ترسهایی است که بسیاری از افراد با آن روبهرو هستند ولی شجاعت ابراز آن را ندارند. اندرسون در این کتاب طی دوازده درس به خوانندگانی که دچار این ترس هستند یا بهتازگی درگیر جدایی شدهاند یا درگذشته تجربیاتی را از سرگذراندهاند که برای شروع مجدد رابطه با تردید مواجهاند، میآموزد که چگونه بر ترس خود غلبه کنند و زخمهای عاطفی خود را التیام ببخشند. مطالب کتاب در پنج بخش آمدهاند. در بخش اول داستانی باعنوان «دخترک روی صخره» حکایت و تعریف میشود. در بخش دوم دوازده درس بیان شده است. «پایان یعنی آغازی نو»، «حرکات بدنی مربوط به شفای عاطفی» و «جذب دوازده درس شفای عاطفی» سه بخش دیگر این کتاب هستند. در بخشی از داستان «دختر روی صخره» میخوانیم: «یکی بود یکی نبود. روزی روزگاری دختربچهای با پدرش برای یدن گلهای وحشی به جنگل رفت. آنها رفتند و رفتند تا به دل جنگل رسیدند. پدر دخترک او را روی کندهی درختی روی آب گذاشت و با هم از روی آن به جزیرهای در وسط آب رفتند. بعد دخترک را بلند کرد و بالای صخرهی بزرگی گذاشت و گفت: «همینجا بمون تا من برم و برای ناهارتوت بچینم.» دخترک دستش را جلو آورد و التماسکنان گفت: «باباجون زیاد دور نشو.» پدر دخترک قول داد و گفت: «باشه.» بعد راه افتاد و از روی کندهی درخت دوباره به دل جنگل برگشت و دخترک هم همینطور به پشت پیراهن قرمزش نگاه کرد ودید که پدر گاهی پشت این درخت و گاه پشت آن درخت میرود، تا اینکه به کلی ناپدید شد و دیگر هیچ نشانی از قرمزی باقی نماند… .» انتشارات «پیکان» کتاب حاضر را منتشر کرده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.