توضیحات
هنر عشق ورزیدن – اریک فروم – سلطانی- مروارید
مطالعهی این کتاب برای کسانی که دستورالعمل سادهای برای هنر عشق ورزیدن میجویند، کاری یأسآور خواهد بود. برعکس، در این کتاب نشان داده خواهد شد که عشق احساسی نیست که هرکس، صرفنظر از مرحلهی بلوغ خود، بتواند به آسانی بدان گرفتار شود. این کتاب میخواهد خواننده را متقاعد سازد که تمام کوششهای او برای عشق ورزیدن محکوم به شکست است، مگر آنکه خود او با جد تمام برای تکامل تمامی شخصیت خویش بکوشد، تا آنجا که به جهتبینی سازندهای دست یابد. این کتاب میخواهد اثبات کند که اگر آدمی همسایهاش را دوست نداشته باشد و از فروتنی واقعی، شهامت، ایمان و انضباط بیبهره باشد، از عشق فردی خرسند نخواهد شد. در فرهنگهایی که این صفات نادرند، کسب استعداد مهر ورزیدن نیز بهناچار در حکم موفقیتی نادر خواهد بود. هرکس میتواند از خود سؤال کند که واقعاً چند نفر آدم مهرورز در عمر خود دیده است.
مشتاق –
خدای من این یارو چی میکشه؟
یکی از نزدیکانم به من اطلاع داد که این کتاب وجود دارد و به همین دلیل از روی کنجکاوی تصمیم گرفتم کتاب را از کتابخانه امانت بگیرم و بخوانم. 2 روز طول کشید و واقعاً از تک تک این کتاب متنفر بودم، به چند دلیل که در زیر به آنها اشاره خواهم کرد. اما ابتدا اجازه دهید به شما بگویم این کتاب درباره چیست.
بدیهی است که این غیر داستانی است. این نوشته توسط اریش فروم، روانشناس اجتماعی برجسته آلمانی که اتفاقاً متعلق به مکتب فرانکفورت است، که به عنوان طرفداران نظریه انتقادی نیز شناخته می شود، نوشته شده است. و فروم در این کتاب نظریه خود را درباره عشق و چگونگی هنر بودن آن را بیان می کند. او مانند هنرهای دیگر، مانند نقاشی و مجسمه سازی، ادعا می کند که عشق دو بخش دارد: تئوری و عمل. کتاب بر این اساس تقسیم شده است.
در بخش تئوری، او به پنج نوع مختلف عشق می پردازد: عشق برادرانه، عشق مادری، عشق اروتیک، عشق به خود و عشق به خدا. او کارکردهای مختلف این انواع مختلف و ویژگی های مختلف آن را توضیح می دهد. و در قسمت تمرین اصولاً عوامل مختلفی را بیان می کند که در تمرین عشق مؤثر و تأثیرگذار است.
بنابراین، نقد این اثر را از کجا شروع کنم؟ اول از همه، من عمیقاً از این واقعیت متنفر بودم که استدلال های او در حد حدس و گمان است. من همه طرفدار تجربه گرایی هستم، و او همه این ادعاهای بزرگ را دارد که هرگز با شواهد ثابت نشد، در تمام کتاب. او به عنوان مثال در مورد تفاوت بین عشق مادری و پدری، در مورد اهمیت شکاف زن و مرد، در مورد مادر و غریزه ادعاهایی دارد، اما همه استدلال های او حدس و گمان هستند و در واقع با شواهد تجربی پشتیبانی نمی شوند. من که یک دانشمند هستم با آن مشکلات بزرگی دارم