سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش – هاروکی موراکامی – امیر مهدی حقیقت – چشمه

1 دیدگاه برای سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش – هاروکی موراکامی – امیر مهدی حقیقت – چشمه

1. امتیاز 5 از 5

   امیر عربشاهی – 4 فروردین 1403

   تا قبل رسیدن به سی سالگی خیلی به زندگی فکر نمیکنی. چون مطمئنی همیشه هست. چون باور داری مرگ حالا حالاها نمیرسد. اما هر چه از سالهای بیست سالگی فاصله می‌گیری به این فکر میکنی که واقعا کاری نکرده‌ای. همه چیز تو دوستانت بوده. بیرون رفتن‌ها، گپ زدن‌ها. حالا کم‌کم تنها میشوی. بیشتر به مرگ فکر میکنی و به زندگی‌ای که واقعا زندگی‌اش نکرده‌ای.

   همیشه عاشق موراکامی بوده‌ای. این رمان حیرت‌انگیز را می‌خوانی و حال سوکورو تازاکی را خوب می‌فهمی. فکر میکنی چطور همه چیز سالهای قبل، امروز برای تو رنگ باخته.

   “سوکورو تازاکی سال دوم کالج که بود ، از ژوئیه تا ژانویه ، به چیزی جز مردن فکر نمی کرد” این شروع رمان است. وقتی سوکورو ناگهان می‌فهمد همه دوستانش را از دست داده بدون آن که بفهمد چرا. سوکورو متخصص ساخت ایستگاه‌های قطار است. همان جایی که محل گذر است، محل رفتن، محل نماندن و تنها ماندن.
   سوکورو با از دست رفتن ناگهانی دوستی و رنگ باختن چیزهای مهم زندگی‌اش روبه‌رو میشود.
   موراکامی در کتاب می‌گوید: “هر قدر همه چیز سطحی و کسالت بار باشد، زندگی باز ارزش زندگی کردن دارد. لازم است هر قدر می‌توانی، از نخ منطق استفاده کنی و ماهرانه همه چیزهایی را که ارزش زندگی کردن دارند به خودت بدوزی…”
   تو هم به این فکر میکنی که تا کی مدام چیزهایی را باید به خودت بدوزی و چیزهایی را از خود جدا کنی؟ تو چیزی را میخواهی که ارزش ادامه دادن داشته باشد. رمان موراکامی با این پرسش ها تو را به فکر فرو می برد. فکر درباره دوستی ها، روابط و ارزش های مهم زندگی.