توضیحات
همه ما مردمانی را که به ظاهر بسیار تیزهوشاند، اما زمانی که معیارهای منطقی بودن به میان میآید، چندان برجسته به نظر نمیآیند، میشناسیم. آنها توانایی دارند که منطقی ـ یعنی روشن و مؤثر ـ بیندیشند، اما آن توانایی در حالت عادی آشکار نمیشود. احتمال دارد که آن قابلیت هیچوقت به درستی گسترش نیابد و این میتواند نشانه نوعی کمبود و کاستی در آموزش آنها باشد.
منطقی بودن موجب میشود ما نسبت به زبان و توانایی در کاربرد مؤثر آن حساستر باشیم، برای آن که منطق و زبان از یکدیگر جداناشدنیاند. این امر همچنین باعث میشود همواره به واقعی بودن جهانی که در آن زندگی میکنیم توجه بیشتری داشته باشیم؛ برای آن که منطق به واقعیت مربوط میشود. در نهایت، منطقی بودن موجب میشود در باب فهم کیفیت پیوند واقعیتهای موجود در جهان با آنچه ما واقعیت میپنداریم، از آگاهی و هوشیاری قابل توجهی برخوردار باشیم، برای آن که منطق به حقیقت و درستی مربوط میشود.
مکاینرنی در بخش اول کتابش درباره آن دسته از گرایشها، دیدگاهها و شیوههای عملی صحبت کرده که ذهن را برای کاربرد موفقیت آمیز منطق آماده میکنند، در بخش دوم کتاب به اصول و قواعد منطق به عنوان یک علم پرداخته است، در بخش سوم کتاب تمام استدلالهایی را که موجب شکلگیری یک قضیهٔ سالم و مؤثر میشوند بررسی کرده است، در بخش چهارم بعضی از گرایشها و دیدگاههایی را که مانع توانایی ما در منطقی اندیشیدن میشوند و باید از آنها پرهیز کرد، توضیح می دهد و در آخرین بخش کتاب اشکال عمده تفکر غیرمنطقی را برمیشمارد و انها را توضیح میدهد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.