توضیحات
ژان پل سارتر در این کتاب کوشیده است، علاوه بر تعریف انسان اگزیستانسیالیست، شناخت ماهیت و کیفیت انسانی (سبقت هستی بر ماهیت) رسالۀ دفاعیه خود را با ذکر دلایل و براهین نقل کند تا از خود در برابر قضاوتهای ناآگاهانه، سوءنیتها، اتهامات سخیفی که از سوی کاتولیکها، عیسویها، کمونیستها ومارکسیست ها و بسیاری از حزبها متوجه او بود دفاع کند و حقیقت اگزیستانسیالیسم را آشکار نماید، ژان پل سارتر در مقدمهی کتاب مینویسد: وظیفهی من این است تا از کتاب اگزیستانسیالیسم دفاع کنم و این وظیفه مشوق من در این راه گشته است.
ژان پل سارتر در بخشهای کتاب، اگزیستانسیالیسم و ارتباط انسانیت با اگزیستانسیالیسم را با زبانی ساده و روان تجزیه و تحلیل مینماید، او با ذکر جملهای شرح آموزندهای از شناخت انسان میدهدانسان، آیندهی انسان است، انسان چیزی نیست بهجز آنچه خودش ایجاد کرده است، در عالم دانایی چیزی وجود ندارد و انسان همان خواهد بود که خود ایجاد کرده است و یا خود طراحی کرده است. با جملهای از مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی، انسان را تنها عامل در هستی خود تلقی میکند «انسان از همان آغاز وجود داشته است و در اثر برخورد در جهان ظاهر گشته است و پس از آن موفق به تسخیر خود گشته است. »
مشتاق –
آیا تا به حال متوجه شده اید که وقتی در پایین ترین سطح هستید، هیچ چیز به اندازه ای که سارتر به شما می گوید که اگر زندگی شما به هم ریخته است، تقصیر خودتان است، احساس بهتری به شما نمی دهد.