توضیحات
خوشه های خشم – جان اشتاین بک – عبدالحسین شریفیان – نگاه
اثری آنچنان پرصلابت و نیرومند میباشد که به حق نمونه و سرمشق فرهنگ و ادبیات آمریکایی بهشمار میآید. چاپ نخستین خوشههای خشم که انتشار یافت در امریکا و بریتانیا طوفانی برپا شد.
این داستان، شرح حال خانوادهای کشاورز است که بر اثر هجوم سایر کشاورزان خردهپا و کارگران کشاورزی، زمینهای خود را در اکلاهما رها میکنند و چون تمامی امید و آرزویشان را از ماندن در آنجا برباد رفته میبینند به سوی سرزمین افسانهای کالیفرنیا روی میآورند. کاروانی به سوی غرب راه میافتد که در جادهها اردو میزنند و چون هر دم تعداد کارگران فزونی میگیرد، میزان مزدها پایین میآید، کار فقر و انحطاط و کشمکش با پلیس و کارفرمایان بالا میگیرد و وقایعی پیش میآید که… خواننده خود باید داستان را صبورانه تا آخر بخواند و دربارهی ارزش آنها به داوری بنشیند.
آثار جان اشتاین بک را از بزرگترین کتابفروشی آنلاین مشهد از اینجا تهیه بفرمایید
حمیدرضا –
لذت درد آور ، این توصیف احساس من از خوانش خوشه های خشم ، یک اثر کم نظیر در ادبیات جهان است.
احساس لذت کردم چون سفر با ماشین را عاشقانه دوست دارم ؛ احساس درد کردم چون تاب تماشای ذره ذره سوختن و آرام آرام مردن هیچ انسانی را ندارم (در واقع به رنج بشر به دست بشر ناتابم).
داستان کتاب درباره ی خانواده ی کشاورزی است که زمین شان را نظام وحشی سرمایه داری غصب کرده و آنها با اثاث و انعام فروشی پولی دست و پا میکنند و کامیونی ابوقراضه میخرند تا به جایی کوچ کنند که کارگر استخدام میکنند . همسفران این کوچ تحمیلی عبارتند از مادر و مادر بزرگ و پدر و پدربزرگ و دو تا بچه قد و نیم قد ، دختری حامله و فرزند نوجوان و فرزند جوانی که تازه از زندان آمده و فرزند جوانی که از لحاظ دماغی مشکل دارد و عمویی روان آشفته و دامادی رویا پرور و کشیشی که از کشیش بودن خود توبه کرده و تازه مشت نمونه خروار است و این تنها حکایت یک خانواده از هزاران خانواده ی زمین از دست داده ی بیکارِ محتاج نان شب است . کتاب حول سفر طولانی این خانواده و چالش هایی که آنها برای کار پیدا کردن و گذران زندگی کردن با آن رو به رو میشوند میچرخد.
نویسنده کتاب،جان اشتاین بک، با روایت این خانواده مضامین جدی اجتماعی ، سیاسی و حتی مذهبی را به خواننده منتقل میکند و خطر چنگال کشیدن نظام سرمایه داری بر صورت انسانیت و جامعه انسانی را گوشزد میکند. نظامی که برایش فرقی ندارد تو مرد باشی یا زن ، پیر باشی یا جوان ، مریض باشی یا سالم تنها تو را به چشم کارگر می بیند ، اینکه چه ترفندی بکار برد از چه راهی وارد شود چطور فشار وارد کند تا تو خم شوی و او سوار بر تو ، تا تو برده شوی و او ارباب بی چون و چرای تو . تا التماس کنی برای لقمه ای نان خوردن و او به تو لطف کند و کاری بدهد که نانی در آوری درحالیکه هم خود او کار و خانه و زندگی را از تو گرفته و بی چیزت کرده است. جان اشتاین بک با بیان داستان پلیس ها در این کتاب یادآوری میکند که حتی دولتها هم برای پول کار میکنند و خود برده ی این نظام سرمایه داری هستند البته به سرط خوشبینانه نگریستن وگرنه خود باعث و بانی آن هستند و نویسنده در این رهگذر خیال خواننده را جمع میکند که از دولت برای مردم آبی گرم نمیشود و اگر تغییری لازم است این در گرو تحمل نکردن ، انتظار نکشیدن ، مماشات نکردن ، به کم راضی نشدن است ، مدیون به پا خاستن و فریاد زدن و حق خواهی کردن است.
درباره ی نویسنده هم باید بگویم بعد از خواندن دو اثر ( نه همه آثار ) چیزی که از جان اشتاین بک دیدم در یک کلمه: واقعیت است ، او فکر و قلمش را به چیزی وام نداده و تعصب هم ندارد پس واقعی مینویسد ، واقعیتی عور و بی پیرایه . نه اهل کش دادن الکی داستان است نه اهل بازی با کلمات ، او تنها یک ویژگی دارد : صریح می نویسد ، تملق نمینویسد و ایضا نوشته هایش بوی پدرکشتگی نمیدهد. در ضمن طبیعت در آثار او جلوه ی بزرگی دارد و از ناتورالیست ها شمرده میشود.
کتاب را دوست داشتم ، از جان اشتاین بک بیشتر میخوانم ، پنج از پنج به آن میدهم .
.
.
بهترین ترجمه بنظر من برای نشر مجید است ، گرچه خودم نشر نگاه را خواندم اما چند جایی نبود و کمبود کلمات درست در ذوق میزد وگرنه که ترجمه خوبی بود.