توضیحات
کیش شخصیت استالین کم کم ابعاد صنعتی به خودش گرفت. استالین نه تنها اتحاد جماهیر شوروی را آزاد، بلکه نیمی از اروپا را هم اشغال کرده بود. از لهستان در شمال تا بلغارستان در جنوب، ارتش سرخ قلمروی عظیمی را گرفت که به دولت های اقماری تبدیل شدند. رهبران آینده، معروف به «استالین های کوچک»، برای نظارت بر استعمار کشورهایشان، از مسکو راهی آنجا شدند -والتراولبریخت در آلمان شرقی، بولسواف بیروت در لهستان و ماتیاش راکوشی در مجارستان. در ابتدا این سیر به کندی طی شد، چرا که استالین دستور داده بود با احتیاط پیش بروند، اما تا سال 1947 در همه ی آن کشورها پلیس های مخفی دسته دسته دشمنان واقعی و خیالی را به زندان یا اردوگاه ها می فرستادند. همچنین کمونیست ها مدارس را ملی و سازمان های مستقل را منحل و کلیسا را تضعیف کردند. تقاضا برای پوسترها، پرتره ها، سردیس ها و تندیس های استالین سر به فلک کشید، چون رعیت های جدید موظف بودند اربابشان را که از آنها دور و در مسکو مستقر بود بپرستند، در ورشو با عنوان «دوست استوار لهستان» می پرستیدندش و در برلین شرقی با عنوان «بهترین دوست مردم ژرمن».
در خانه ها هم تندیس ها و یادبودهای شکوه استالین چندین برابر شد، اگرچه خود او به دلیل ضعف و خستگی هر روز بیش از پیش از زندگی عمومی کناره می گرفت. در تولد هفتادسالگی استالین، کیش شخصیت او به اوج خودش رسید. هنگامی که در تالار بولشوی در مسکو تولدش را جشن می گرفت، نورافکن ها مجسمه ی بزرگی از استالین را با لباس کامل نظامی نشان دادند که از بالون هایی در بالای میدان سرخ معلق بود. فردای آن روز، میلیون ها پرچم سرخ کوچک همراه با پارچه نوشته هایی به اهتزاز درآمد که پیغام یکسانی را بیان می کرد: «شکوه از آن استالین بزرگ است». مسئولین حدود دو میلیون پوستر، به اضافه ی هزاران پرتره توزیع کردند که بسیاری شان در شب می درخشیدند.
ازاین مترجم منتشر گردید:
مشتاق –
در طول قرن بیستم صدها میلیون نفر برای دیکتاتورهایشان هو را کشیدند حتی آن هنگام که در مسیر بردگی گام میگذاشتند. دیکتاتورها اغلب با تصفیه های خونین و فریب و تقلب و تفرقه اندازی قدرت را تصرف کردند اما در بلند مدت کیش شخصیت کارآمدترین شیوه است. دیکتاتورهایی که دوام آوردند معمولاً بر دو ابزار قدرت تکیه کردند کیش شخصیت و وحشت… هر دیکتاتور باید در دل مردمش ترس بکارد اما اگر بتواند آنان را وادارد که ستایشش کنند احتمالأمدت بیشتری دوام خواهد آورد. این کتاب میخواهد کیش شخصیت را در جای اصلی خودش قرار دهد در قلب استبداد در دیکتاتوری ها و فاداری به یک فرد مهمترین چیز بود حتی مهمتر از وفاداری به یک دین… دیکتاتورها به مردمشان دروغ میگفتند اما آنها به خودشان هم دروغ میگفتند. آنان مدام یا گرفتار تکبر بودند یا پارانویا و در نتیجه به تنهایی تصمیماتی میگرفتند که پیامدهای مخربی داشت و جان میلیونها آدم را گرفت.