توضیحات
نتشارات نیماژمنتشر کرد : … گفتم؛ یعنی خواستم بگویم،نمیدانم چه ولی هرچه خواستم بگویم نشد؛ حرفمم نیامد.جاش سکوت آمد ماسید – لانه کرد توو حنجرهام.چندباری گفت : " الو الو.بفرمایید،با کی کار دارید – داشتید؟ " حرفی – گفتی نزدم، نتوانستم بزنم.فقط صداش را ،تن نرم – مخملی صداش را گوش داده – شنیدم.انگاری برا همین آمده زنگ زده باشم که صداش را بشنفم.آرامم میکرد – کرد.یکجورآب روی آتش بود – شد برام.هنوز داشت الو الو میکرد که گوشی را گذاشتم . از باجه درآمدم.رفتم سمت خیابان اصلی؛ ماشین گرفتم برا بیمارستان اعصاب که فرار کرده بودم ازش.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.