داستانی که خانم مریم ریاحی نوشته است بیش از حد غیر قابل باور ، ناملموس و دوست نداشتنی برای خواننده ( لااقل من) است . با اینکه کتاب توسط نویسنده زنی نوشته شده اما در انتقاد و تخریب زن است . عشقی که در کتاب خلق شده بیشتر نمایشگر عشق برخاسته از نوعی مشکل روانی است که به هیچ وجه نمی تواند عشقی عام و الگو برای همگان باشند و بیشتر بدآموزی دارد و تباهی . شخصیت های کتاب هم در حد اسم شان باقی می مانند تا بتوانند تفاوت در دیالوگ ها و روند قصه را ایجاد کنند و گرنه در فضای کلی داستان شخصیت ها شکل نگرفته و در نمی آیند. نویسنده در خلق اتفاقات و تغییرات بعد از آن ( که ماهیتی تدریجی دارد ) با حوصله عمل نمیکند و عجولانه سعی در پایان دادن کتاب دارد .
حمیدرضا –
داستانی که خانم مریم ریاحی نوشته است بیش از حد غیر قابل باور ، ناملموس و دوست نداشتنی برای خواننده ( لااقل من) است . با اینکه کتاب توسط نویسنده زنی نوشته شده اما در انتقاد و تخریب زن است . عشقی که در کتاب خلق شده بیشتر نمایشگر عشق برخاسته از نوعی مشکل روانی است که به هیچ وجه نمی تواند عشقی عام و الگو برای همگان باشند و بیشتر بدآموزی دارد و تباهی . شخصیت های کتاب هم در حد اسم شان باقی می مانند تا بتوانند تفاوت در دیالوگ ها و روند قصه را ایجاد کنند و گرنه در فضای کلی داستان شخصیت ها شکل نگرفته و در نمی آیند. نویسنده در خلق اتفاقات و تغییرات بعد از آن ( که ماهیتی تدریجی دارد ) با حوصله عمل نمیکند و عجولانه سعی در پایان دادن کتاب دارد .