توضیحات
در مه نیمگرم نفس دخترکی جا گرفتهام. رفتهام دور ، ترک جایم نگفتهام. آغوش او که وزن ندارد. میشود مثل آب سرید آن تو. آنچه پژمرده پیش او محو میشود. نمیماند جز چشمهای او ، علفهای دراز ناز ، گل های دراز ناز در کشتزار ما میرست. چه مانع سبکی روی سینهام ، حال که آن رویی. همان رویی باز، حال هم که نیستی.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.