توضیحات
رد گم – آله خو کارپانتیه – ونداد جلیلی- چشمه
آله خو کارپارتینه(1980-1904)در شهر لوزان سوییس به دنیا آمد.پدرش معماری فرانسوی و مادرش معلم زبان روسی بود.وقتی هشت ساله بود پدر و مادرش به کوبا رفتند.کارپانیته در دانشگاه هاوانا مشغول تحصیل معماری شد اما وقتی پدر و مادرش از هم جدا شدند و تحصیل را کنار گذاشت و وارد کار نقد سیاسی و فرهنگی شد تا زندگی خود و مادرش را تامین کند.کمی بعد همراه عده ای دیگر مجله ی رویستاده آوانسه را تاسیس کرد که به جنبش های آوانگارد می پرداخت.همکاری اش با گروه های چپ گرا و مخالفت با رژیم دیکتاتوری خراردو ما چادو موجب شد در سال 1927 دستگیر شود…
حسین –
در حالی که این ممکن است برخی از عناصر یک داستان خوب ماجراجویی مد قدیمی را داشته باشد، خواندن آن چیزی جز یک ماجراجویی بود. شما میتوانید هر مجموعه هیجانانگیز و پرتنشی را فراموش کنید، مثلاً مثل فیلمهای ایندیانا جونز. این رمانی پیچیده و ناراحتکننده بود که بیشتر از مواقع به قلمرو متافیزیکی بودن پیش میرود و علیرغم اینکه در اوایل دهه 1950 منتشر شد، بیشتر احساس میکرد که پاهایش در قرن نوزدهم/اوایل قرن بیستم کاشته شده است. در واقع، در طول بخشهایی از رمان که در رودخانه اتفاق میافتد یا در جنگل میچرخد، یاد جوزف کنراد افتادم، زیرا راوی ناشناس سفر تغییر زندگیاش را در دل تاریکی تجربه میکند. به فرهنگ باستانی قبایل بومی برای بازیابی برخی آلات موسیقی سنتی برای موزه، به عنوان نوعی تولد دوباره معنوی و خودشناسی که فرهنگ غربی ممکن است دیگر برای او نباشد. بیش از حد از دنیای مدرن سرخورده شده است. کارپنتیر روایتی میبافد که عمیقاً به کاوش میپردازد و در مورد موسیقی و هنر، تاریخ و زمان تأمل میکند، که باید بگویم گاهی از سرم میگذشت. رمان همچنین بسیار ماچیزمانه/شوونیستی است: قهرمان داستان همسرش را در خانه رها میکند، با موچه، معشوقهاش سفر میکند، و بعد از اینکه او شروع به مبارزه با سفر میکند و سپس مالاریا میگیرد و حالا میخواهد طلاق بگیرد، او را برای یک زن بومی رها میکند. اساساً به زنان اینجا بی احترامی می شود و آن جا برای خدمت به مردان و نه چیز دیگر، بنابراین، فقط به خاطر همین، می توانم بگویم رمان به خوبی پیر نشده است. ممکن است قهرمان داستان آن نوع دوستداشتنی نباشد، اما سفر او هنوز چیزی برای دیدن بود.