توضیحات
زن شعلۀ زیر ماهی تابه را کم می کند و می رود سراغ سبزی هایی که از چند دقیقۀ قبل در محلول ضدعفونی کنندۀ مخصوص سبزیجات خیسانده است. محلول را هفتۀ قبلْ از چهارشنبه بازار خریده به اضافۀ یک روغن مخصوص برای برق انداختن وسایل چوبی. کتلت ها در روغن غوطه ورند و روی شعلۀ ملایم گاز آرام آرام سرخ و براق می شوند. اگر حال و هوایش مثل روزهای دیگر بود، با یک تکه پارچه روغن هایی را که از ماهی تابه روی گاز می پریدند سریع پاک می کرد مبادا گاز لکه بگیرد، اما امروز مثل روزهای دیگر نیست. سبزی ها را دو بار آبکشی می کند. هنوز به مادرش چیزی نگفته و همان لحظه تصمیم می گیرد حالا حالاها هم به کسی چیزی نگوید. دستان خیسش را با گوشۀ پیش بندش خشک می کند و دوباره برمی گردد سراغ کتلت ها. کمی آنها را زیرورو می کند و حواسش هست که همه یک اندازه و یک دست سرخ شوند. آن ها را با کفگیر تفلون یکی یکی از روغن بیرون می آورد و می گذارد در یک دیس چینی دورطلایی. دستمالی را به آرامی روی کتلت ها فشار می دهد تا روغن اضافی شان گرفته شود. دستمال چرب را از همان جا پرت می کند توی سطل آشغال. دستمال کنار سطل فرود می آید و یک لکه زرد از خودش روی سرامیک های سفید به جا میگذارد. دوقلوها عاشق کتلت اند و به قول مادرش اگر صبحانه و ناهار و شام هم کتلت باشد، می خورند و صدایشان هم در نمی آید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.