توضیحات
بارون درخت نشین (گالینگور) – ایتالو کالوینو – مهدی سحابی – نگاه
“ایتالو کالوینو” قصه گوی چیره دستی است . او می گفت برای بهتر دیدن و زیستن راه های بی شماری را می توان آزمون کرد . یکی از این راه ها این است که بالای درخت زندگی کنیم . مثل ” کوزیمو ” . حتا اگر پسر بارون باشی و وارث املاک و دارایی هایش . کوزیمو این کار را انجام می دهد و از نوجوانی بالای درخت زندگی می کند و تا پایان عمر از درخت پایین نمی اید . بهانه او سخت گیری های خانواده است . سنت های دست و پاگیر زندگی اشرافی و مقررات خشک زمینی .
او قانون منعطف و مرطوب جنگل را بیشتر دوست دارد و شگفت این که هر چه بیشتر از زندگی کلیشه ای زمینیان فاصله می گیرد ، آمیزش او با جنبه های جزء زندگی زمینی بیشتر می شود . او از بالای درخت زمین را بهتر از بقیه می بیند.
امیر عربشاهی –
اولین بار قصه «شهر دزدان» ایتالو کالوینو را در روزنامه خواندم (داستانی که به اسم «گوسفند سیاه» در مجموعه داستان «شاه گوش میکند» منتشر شده). روزگاری که روزنامه ها ارزش خواندن داشت. شیفته داستان گویی کالوینو شدم. شرح جزئیات او از یک موقعیت ساده چنان درگیرت می کند که ناخواسته از محیط پیرامونی رها می شوی و خودت را تمام و کمال به دنیای قصه کالوینو و فضایی که خلق میکند ، می سپاری. از همین نقطه آغاز شروع به یافتن آثار ترجمه شده کالوینو کردم که خوشبختانه کم هم نبود، اما متاسفانه به قدر عمق دانش و آگاهی او نسبت به تاریخ، جغرافیا و علوم طبیعی که محوریت داستان های اوست، و نیز توانایی های منحصر به فرد او در روایتگری، در محافل کتاب خوانی ایران حضوری گسترده نداشت.
رمان «بارون درخت نشین» همان الگوهای آشنای داستان های کوتاه کالوینو را در خلق یک رمان درخشان و به یاد ماندنی بسط داد. همان بینش ژرف سیاسی و تاریخی نویسنده ای که زمانی تقابل کمونیسم و کاپیتالیسم را در داستان کوتاه «گوسفند سیاه» به طرز خارق العاده ای با جادوی داستان گویی اش روایت کرد، این بار هم در قالب یک عصیان و شورش فردی علیه آرمان ها و سنت های اشرافی، بارون کوزیمو لاورس دو روندو بستر سخت زمین را ترک می کند و به بالای درختان کوچ می کند. اتفاقی که در ابتدا یک لجاجت کودکانه قلمداد می شود و در ادامه به یک انقلاب درونی و شگفت بدل می شود. آن چنان که برادرش (راوی داستان) درباره او می نویسد:
کوزیمو لاورس دو روندو
میان درختان زیست
همواره زمین را دوست می داشت
به آسمان رفت.
در حقیقت بارون درخت نشین یک سیر تعالی را طی کرد. یک عروج که از عصیان یک کودک لجوج بر سر میز غذا آغاز می شود و سپس به یک ناظر تاریخی که از فراز درختان شاهد تحولات سیاسی و اجتماعی می شود و خود در بطن این رخدادها حضوری جدی به هم می رساند، از پیوستن به فراماسون ها تا همراهی با تبعیدی های اسپانیا و سرانجام دیدار با ناپلئون و درک دوران پر فراز و نشیب تاریخ اروپا.
ایتالو کالوینو در بسط این ایده خیال انگیز و به تبع آن خلق موقعیت های سورئال از دل یک واقعیت تاریخی، یک رمان خواندنی و گیرا می نویسد. بارون کوچک را از آغاز کودکی و ماجراجویی به بلوغ و درک عشق می رساند. بینش سیاسی خود را به کوزیمو می بخشد و علاقه اش به درک و پیوند با طبیعت را در درخت نشینی بارون جلوه گر می سازد.
کالوینو از طنزی ظریف در روایت بهره می گیرد که منجر به خلق موقعیت هایی به یاد ماندنی می شود. از توصیف آغازین خانواده روندو که کوتاه و مختصر بنیان عصیانگری بارون را ترسیم می کند:
«هر دو آنها هنوز در همان زمان جنگ جانشینی می زیستند: مادرمان با خیال توپخانه هایش و پدرمان با اندیشه شجره نامه اش. آرزوی مادرمان این بود که ما در ارتشی – هر ارتشی باشد – افسر شویم؛ امید پدرمان این بود که روزی با شاهزاده خانمی از خاندان امپراتوری عروسی کنیم.»
تا لحظات دراماتیکی از جمله ارتباط عاشقانه با فرانکوتا از طریق شاخه های درخت زیتون که تا پنجره اتاق دختر جوان سر کشیده. و مرگ مادر که به چه شکل زیبایی با یک بازی سرخوشانه با حباب ها به تصویر کشیده میشود.
حسین –
از بهترین اثار ادبیات جهان!
داستان در ایتالیا حول و حوش زمان ناپلئون اتفاق می افتد، مرد جوانی که از رابطه کسل کننده اش با دو والدین دیوانه، خواهر دیوانه، معلم/ معلم و عموی دیوانه ای که با آنها زندگی می کند دلسرد شده، در سنین بالا به درختان جنگل اطراف می رود. دوازده و دیگر هرگز زمین را لمس نمی کند، در سن 65 سالگی می میرد. مانند یک شوخی طولانی، من فکر کردم کالوینو تا کی می تواند این داستان را ادامه دهد و آن را جذاب نگه دارد، اما او این کار را با موفقیت برای بیش از 200 صفحه انجام می دهد.
داستان بارون بیشتر توسط برادر کوچکترش روایت می شود که هر روز او را می بیند و وسایل ضروری را برای او فراهم می کند، اگرچه برادری که در درختان غذای وحشی جمع می کند و به حیوانات شلیک می کند. پدر آنها، «بارون» بزرگتر، تحت وسواس ادعاهای اجتماعی خود قرار دارد. مادر آنها که اصالتاً آلمانی است، به همان اندازه شیفته عملیات نظامی، نقشه ها و نبردها است و به نظر می رسد به رفتار عجیب پسرش اهمیتی نمی دهد و آن را نوعی کمپین جستجوی نظامی می داند. آنها او را “جنرالسا” می نامند…..
مواظب باشید نایاب فروش ها این کتاب رو با نام شورش بهتون گران نفروشند!