من این کتاب را اواخر شب شروع کردم، احتمالاً فکر می کردم که در روز اول چند صفحه را می خوانم، اما نمی توانستم آن را تا (خیلی) نگه دارم. صبح زود، البته فقط بعد از اینکه به دلیل کم خوابی بیهوش شدم، کتاب را در دو روز (یا بهتر است بگوییم شب) تمام کردم، فقط در دو جلسه، مثل هیپنوتیزم بود . در حالی که صفحات را ورق می زدم، با توجه به سرعتی که حفظ می کردم، احساس می کردم که کتاب افکارم را دنبال می کند، گویی من بخشی از این دنیای باشکوهی هستم که حول این آرایش باشکوه کلمات ایجاد شده است، به جای اینکه دنبال الگوهای آن باشم. ، زیرا به نظر می رسید که افکار از متن سرچشمه می گیرند.
مشتاق –
من این کتاب را اواخر شب شروع کردم، احتمالاً فکر می کردم که در روز اول چند صفحه را می خوانم، اما نمی توانستم آن را تا (خیلی) نگه دارم. صبح زود، البته فقط بعد از اینکه به دلیل کم خوابی بیهوش شدم، کتاب را در دو روز (یا بهتر است بگوییم شب) تمام کردم، فقط در دو جلسه، مثل هیپنوتیزم بود . در حالی که صفحات را ورق می زدم، با توجه به سرعتی که حفظ می کردم، احساس می کردم که کتاب افکارم را دنبال می کند، گویی من بخشی از این دنیای باشکوهی هستم که حول این آرایش باشکوه کلمات ایجاد شده است، به جای اینکه دنبال الگوهای آن باشم. ، زیرا به نظر می رسید که افکار از متن سرچشمه می گیرند.