توضیحات
در قسمت سوم "اکو"، مثل قسمت های قبل عشق به موسیقی و عشق به خانواده موج می زنه . یک داستان مملو از احساسات قشنگ و امید به زندگی، اون هم در شرایط سخت و بحران جنگ…با خوندن این داستان زیبا، هر لحظه از خودت رو جای قهرمان داستان، یعنی "آیوی" می ذاری، باهاش می خندی و گریه میکنی و از موسیقی لذت می بری."دنیا بدون موسیقی جای غمگینی خواهد بود.."
"آیوی لوپز" عاشق موسیقیه و استعداد بینظیری در نواختن سازدهنی داره. اون میتونه با صدای سازش همه رو مجذوب خودش کنه، اما مهاجرت به کالیفرنیا زندگی آیوی و خانواده ش رو عوض میکنه و درگیریها و سختی های زیادی رو متحمل میشن… یعنی سازدهنی جادویی این بار هم میتونه با قدرت اسرارآمیزش آیوی و خانواده ش رو نجات بده؟
پویا پولادی –
چهار یا پنج سال پیش، این کتاب را به پیشنهاد دبیر ادبیاتمان خواندم؛ خواندم و افتاد در میانههای قلبم؛ چقدر اشک ریختم و خندیدم. و چقدر انگیزه به من بخشود.
چقدر مرا با جهان آشنا کرد و چقدر مرا شوق و ذوقِ موسیقایی داد. صفحه صفحهاش پر بود از درک نویسنده، از انسان، و از نوجوان. صفحه صفحهاش لبریز از عشق بود.
آن ساز دهنی جادویی، مرا نیز جادو کرد. و هر خوانندهای را جادو میکند. این کتاب شما را همچون یک سازِ آرامش بخش مینوازد.
پم مونیوس رایان، با این سه جلدیِ بینظیر، خودش را جاودانه کرد.
همین بس که بگویم دبیر ادبیاتِ 40، 50 سالهمان، که انسانی بود بسیار اهل کتاب، اکو را اینچنین به ما دانشآموزانش معرفی کرد:
“” بهترین کتابی که در زندگیام خواندهام، (اکو)ست.””
سپاس بابت وقتی که گذاشتید و خواندید نظرم را؛
امیدوارم این شاهکار را بخوانید و عاشق تر شوید…